خواص غیبت امام عصر (علیه السلام)(3)


 

نویسنده : مجتبی امیریان
منبع : اختصاصی راسخون




 

فصل سوم
 

چرا غيبت؟
 

علت، فلسفه يا حكمت غيبت در منابع

غيبت از احكام تعبدي
 

پيش از آن كه به مبحث بسيار مهم علت غيبت بپردازيم، گوشزد نمودن اين نكته بسيار لازم است كه، غيبت از احكام تعبدي است، و هر چند براي آن عللي را متذكر شده اند، اما اين علت ها تنها مي تواند به عنوان حكمت غيبت، و نه علت آن، مورد توجه قرار گيرد. خداوند متعال از آنرو كه عالم و حكيم است در تمامي افعالش دو جنبه بارز مشهود است:
1) تمامي اين اعمال بر اثر علم و نه جهل واقع مي شود، و از اين رو كاري كه خلاف مقتضاي علم باشد از او صادر نمي شود.
2) از آنجا كه او حكيم است تمامي ا عمالش بر اساس حكمت است. منظور از حكمت در اينجا، قراردادن هر شيء در عالي ترين موضعي كه شايسته آن است، مي باشد. از اين رو افعال خداوند هم عالمانه است و هم حكيمانه؛ يعني هم به پشتوانه علم بي انتهاي او واقع مي شود، و هم به سبب استواري بر پايه رفيع حكومت او، به شايسته ترين گونه ممكن انجام مي پذيرد. بديهي است كه علم و حكمت عالمان و حكيمان بشري نيز، تنها پرتوي از علم و حكمت اوست و به هيچ وجه نمي توان اين دو را با هم مقايسه گرفت. از سوي ديگر، علم آدميان به سبب محدود بودن وجود آنان، محدود است و نمي تواند علل تمامي افعال خداوند را، درك كند. از اين روست كه اعمال و اراده هاي خداوند را به دو گونه مهم تقسيم كرده اند:
1) اعمال و اراده هايي كه در شمار احكام تعبدي قرار ندارد. ملاك اين دسته از احكام بوسيله آدمي قابل درك و شناخت است و تعبد در آن راه ندارد. علت طلوع خورشيد از سويي و غروب آن در سويي ديگر آسمان، علت كروي بودن زمين وگردش خاص آن در مدار خود، علت برخورداري انسان از قواي پنجگانه و ... در اين شمار است. به تعبيري ديگر، بهره عمده اي از احكامي كه خداوند بصورت سنن ثابت،‌ در طبيعت به وديعت نهاده است، از اينگونه است. دانش بشري نيز به مقتضاي تكامل و پيشرفت خود، هر لحظه به علت برخي از اين احكام پي مي برد.
2) اعمال و اراده هايي كه علت آنها بر انسان پوشيده است. بر اساس آنچه گذشت، ديديم كه تمامي افعال خداوند بر دو پايه علم و حكمت استوار است؛ اما آيا بشر مي تواند به تمامي علتهاي اراده خداوند ـ كه ناشي از علم و حكمت بي انتهاي اوست ـ پي برد؟ بدون ترديد محدود بودن دانش و ادراك بشري، او را از درك علت اراده هاي خداوندي باز مي دارد، از اين روست كه بسياري از احكام وضع شده از سوي خداوند در شمار تعبديات قرار دارد. منظور از تعبديات، همين دسته از احكامي است كه علت آن براي انسان شناخته شده نيست. تقريباً تمامي احكام شرعي و بسياري از احكامي كه ارتباط با عالم غيب دارد،‌ در شمار همين دسته است. هرچند مي دانيم كه وجوب روزه در ماه رمضان بنا بر مصالح خاصي است، و كميت ركعات نمازهاي واجب پنجگانه، و احكام طهارت و نجاست و امثال آنها نيز بر اساس حكمت ها و مصلحت هاي ويژه اي صورت گرفته است، اما بديهي است كه از چيستي اين مصالح آگاهي نداريم. بيفزاييم كه هر چند شماري از عالمان مسلمان در كتاب هايي به توضيح شماري از علل احكام پرداخته اند و حتي علل الشرايع، نگاشته اند. اما اين كتاب ها حداكثر مي تواند حكمت احكام را آشكار سازند و نه علت هاي آن را، از اين رو مناسبتر بود كه اين دسته از كتابها را حكم الشرايع نامند و نه علل الشرايع. مسأله غيبت حضرت حجت (ع) نيز، در شمار همين احكام تعبدي است، هر چند حكمت هايي براي اين سنت قطعي الهي ـ كه در كلمات انبياء الهي (ع) و صاحبان عصمت تامه عليهم السلام به آن اشاره شده ـ ذكر شده است؛ اما اين حكمت ها نمي تواند علت واقعي واقعه غيبت را براي ما آشكار سازد. چه اصولاً علم ما آنچنان ناقص است كه نمي تواند به چرايي اراده هاي خداوند متعال پي برد. به عنوان نمونه، به تعبير آفريدگار توانا: الله اعلم حيث يجعل رسالته(64) خداوند خود مي داند كه امانت رسالت را بر عهده چه كسي وانهد. اما آدميان از علت آنكه در ميان تمامي قوم بي اسرائيل، حضرت موسي و پس از ايشان حضرت عيسي (ع) به نبوت برگزيده مي شوند، و يا پيامبر (ص) در ميان سرزمين خشك حجاز و در ميان آن قوم خشن به نبوت و رسالت مبعوث مي شدند، آگاهي ندارند. از همين رو بود كه مشركان، متعجبانه باز مي پرسيدند كه: چرا خداوند با وجود افرادي كه از ثروت و موقعيت برتري برخوردارند، فرزند بزرگوار حضرت عبدالله (ع) را به رسالت برگزيده است؟ اين از آن رو بود، كه علت بعثت ايشان بر تمامي افراد بشر پوشيده است،‌ و تنها خداوند از علت اين تصميم و اراده خود آگاه است. مسأله غيبت نيز از همين كيفيت برخوردار است. چه، چرايي آن به صورت واقعي بر تمامي افراد بشر پوشيده است و تنها صاحبان عصمت از آن آگاهند. اراده خداوند بر آغاز دوران غيبت، همانند اراده او بر پايان آن و آغاز دوران ظهور است. چه همانگونه كه كسي از زمان وقوع ظهور و علت انجام آن در زمان خاص، آگاهي ندارد، علت وقوع آن و نيز زمان آغاز آن بر همگان پوشيده است. اكنون با ذكر اين مقدمه به بررسي علت غيبت و يا به تعبير صحيح تر، حكمت غيبت آن بزرگوار مي پردازيم.

علت وقوع غيبت
 

سخن در اين بخش را بر دو قسمت بنا مي كنيم:
1) همانگونه كه اشاره شد ظهور منجي آخر الزمان از سنن قطعي الهي بوده است. از اين رو در سخنان انبياء (ع) و حتي صلحاي بشري، نيز به وجود و ظهور اين منجي اشارات فراواني شده است. از پيامبر اكرم (ص) و اهل بيت ايشان (ع) نيز، بيش از 650 حديث در دست است كه در آن به گونه اي، از وجود مبارك آن حضرت و يا جنبه اي خاص از جنبه هاي وجودي ايشان سخن رفته است. اين احاديث همواره در دسترس مردم بوده و خلفاي اموي و عباسي نيز از آن به گونه اي روشن آگاهي داشتند. گذشته از آنان، ديگر قدرتهاي غيرمشروعي كه در تمامي زمان ها، گسترده اي از پهنه زمين را در اختيار خود داشتند نيز از ولادت و سرانجام، ظهور ايشان سخت مضطرب و خائف بودند. چه اين ظهور مرادف و مساوي با پايان دوران سلطه تمامي حكومتهاي غير مشروع بود. تلاش عباسيان براي ممانعت از ولادت ايشان ـ كه نخست با تحت نظر قراردادن حضرت امام حسن عسكري در لشكرگاه چند صدهزار نفري سامرا آغاز، و سپس با تحت نظر گرفتن خانواده آن حضرت و حتي به خدمت گرفتن قابله اي كه پياپي از وضعيت همسران آن حضرت، كسب اطلاع مي كردند، پي گرفته شد ـ ، در همين راستا بود. از اين رو بود كه پس از ولادت آن حضرت، حتي عموي ايشان نيز از اين واقعه آگاهي نداشت و تنها پس از شهادت حضرت عسكري (ع) به هنگام اقامه نماز بر جسد مطهر ايشان، نسبت به ولادت برادرزاده ارجمند خود اطلاع حاصل كرد. اما اين فعاليت ها در اين محدوده، محدود نشد، بنابر آنچه در تاريخ مذكور است، پس از آنكه معتضد خليفه عباسي، از پس شهادت حضرت عسكري از ولادت آن حضرت مطلع شد، گروهي را از بغداد و براي قتل ايشان بسوي سامراء اعزام كرد و به آنان دستور داد كه سر مبارك آن حضرت را به دربار او بازآورند. اين گروه، شبانه از بغداد حركت و صبحگاهان در سامرا به منزل حضرت مراجعه كردند و يكي از غلامان حضرت پرسيدند كه: چه كسي در اين خانه است؟ و غلام پاسخ گفت كه: صاحبش در آن است! اما اينان بدون اعتنا به سخن غلام، به خانه وارد شدند و يك يك اتاقها را جستجو كردند تا خبري از آن فرزند عزيز بيابند. در مسير همين جستجو يكي از اتاقها نوجواني ده يازده ساله مي نمود را، در حالتي كه بر سجاده اي نماز مي گذارد يافتند، با خود انديشيدند كه صاحب همين خانه همين نوجوان است و فرمود مورد نظر در مأموريت ما نيز اوست. سپس عزم قتل آن حضرت كردند و با سلاح هاي آماده خواستند كه به سوي ايشان حمله ور شوند. دراين حال، ناگهان اتاق را مملو از آبي خروشان ديدند كه حضرت را همچون نگيني ايستاده بر سجاده نماز، در ميان خود گرفته بود. يكي از آنان كه خود را شناگري قابل مي دانست وارد آب شد، اما آب خروشان آنچنان او را در هم پيچيد كه يارانش به ناگزير و به سختي او را از آب به سوي خود كشيدند؛ و سرنوشت دومين آنان كه خود را در شنا ماهرتر از آن كوردل نخستين مي دانست نيز، همين گونه شد. اين گروه پس از آنكه از دست يافتن به وجود حضرت نااميد شدند، به بغداد بازگشتند وگزارش واقعه را از گوش عامه مردم مخفي دارند و درباره آن با كسي سخن نگويند(65) اين واقعه، نشا ن از تصميم جدي عباسيان براي قتل آن حضرت در همان آغازين روزهاي اطلاع از ولادت ايشان دارد.
2) هر يك از اسماء علياي خداوند متعال، مظهري دارد كه ظهور آن اسم به واسطه آن مظهر است. از سويي ديگر، تمامي اسماء الهي مي بايد به ظهور برسند و در يكي از نشآت وجود بصيرت كامل بروز يابند. بعنوان نمونه، اسم الهادي او، مظهري مي طلبند كه آن اسم را با تمامي مقتضاهايش به ظهور برساند و اين مظهر وجود مبارك پيامبر (ص) است كه مصداق كامل هدايتگري است. اسم القهار نيز مظهري مي طلبد كه بروز كامل آن را سبب شود و جهنم مظهر آن اسم است كه در نشأه قيامت بروز خواهد كرد. بقيه اسماء الهي نيز به همين گونه هستند. حضرت حجت (ع) نيز مظهر تام دو اسم العدل و الحكيم هستند؛ بدين معنا كه ظهور عدالت كامل و بروز حكمت تام در عالم هستي، وابسته به ظهور آن مظهر تام است و همانگونه كه گفتيم تمامي اسماء الهي طالب مظاهر خود هستند تا به منصه ظهور برسند. حال اگر حكمت الهي اقتضاء كند كه مظهر دو اسم العدل و الحكيم را به گونه اي حفظ كند كه از خطر محفوظ بماند تا در زمان مقتضي به ايجاد حكومتي بپردازد كه بتواند اين دو اسم را ظاهر سازد، بديهي است كه از باب عدم جواز تعطيل در اسماء الله، مي بايد مظهر اين دو اسم مختفي شود تا به گاه ظهور، مظهريت خود را اعمال كند. در مقدمه اول ديديدكه اگر آن حضرت از ديده ظاهري مردم پنهان نمي بودند، بدون ترديد پيش از آنكه وظيفه خود را به انجام برسانند، همچون نياكان بزرگوارشان بدست حكام عباسي و ديگر طواغيف روزگار، به رتبه رفيع شهادت نائل مي شدند. از اين روست كه مي توان گفت حكمت مقتضي آن است كه مظهر الحكيم از ديدگان پنهان باشد، و عدل الهي اقتضاي آن را دارد كه مظهر العدل مختفي بماند، تا آنگاه كه شرايط براي انجام رسالت الهيش آماده شود، ظهور كند و اين دو نام جليل را ظاهر سازد. در توضيح اين سخن مي افزاييم كه اين روش در داستان رشد و بالندگي شماري از انبياء الهي پيشين نيز، سابقه داشته است. بعنوان نمونه حضرت ابراهيم (ع) نيز پس از ولادت تا سالياني چند در غاري از ديدگان پنهان بود و بعد از آنكه خطر قتل ايشان منتفي شد، به ميان جامعه بازگشت، حضرت موسي (ع) نيز سالياني دراز از قوم خود پنهان بود و ناشناس در ميان فرعونيان مي زيست، بدون آنكه آنان تاز كيستي او آگاه باشند. بنابراين روشن است كه اگر وظيفه هدايتگري حضرت ابراهيم و موسي (ع) مقتضي آن است كه اين رو پيامبر الهي سالها در دوران غيبت بسر برند و از آن پس به انجام وظيفه خود بپردازند، همان وظيفه نيز مي تواند سرنوشتي مشابه آنان براي حضرت حجت مقدر سازد(66).

نظري ديگر بر غيبت امام (ع)
 

همانطور كه مي دانيم غيبت بر اساس حكمت الهي صورت گرفته و ما به همه اسرار آن واقف نيستيم ولي ممكن است رمز اساسي غيبت، سرپيچي و طغيان جوامع در طول امامت يازده معصوم باشد . در مثالي از حجت الاسلام و المسلمين قرائتي: در كوچه اي، شهرداري شهر، هر بار لامپ نصب مي كند و مردم آن لامپ را مي شكستند. يك بار، دوبار تا يازده بار لامپ مي بندند و مردم جاهل لامپ ها را مي شكستند. شهرداري از دست مردم ناراحت مي شود و مي گويد تا خود را اصلاح نكنند لامپ دوازدهم بسته نخواهد شد. تخلف و حمايت نكردن مردم از امام زمان را مي توانه به مردم اين كوچه، وسعت داد. سرپيچي مردم از يازده امام در طول تاريخ كاملاً روشن شد و جاي هيچ ابهامي باقي نماند كه مردم نمي خواهند زير بار حكومت عدل اسلامي بروند. در چنين وضعي، غيبت يك مسأله طبيعي است و ظهور و حضور او در جامعه محتاج سئوال است و بايد گفت با اين وضع جرا امام در جامعه ظاهر باشد. امام غائب خواهد بود و به وظايف خويش پنهاني عمل خواهد كرد تا زمينه ظهورش فرآهم آيد آنگاه ظاهر مي شود و خيل مشتاقان را به زيارت و حمايتش موفق مي سازد: ان الله لا يغير ما قوم حتي يغير ما بانفسهم اين رمز تا هنگام ظهور پنهان است و در آن وقت مردم جهان در مي يابند علت غيبت در وجود خودشان نهفته بوده است و از آن غافل بوده اند و چنانچه بيشتر خود را آماده مي ساختند امام بر آنان ظاهر مي شد اما درصد اصلاح و آمادگي خود برنيامدند و به رژيم هاي گوناگون و فاسد دل بستند و گمان كردند رژيم هاي فاسد مي توانند دردي را دوا كنند يا سازمانها و كنفرانس هاي پر زرق و برق مي توانند كاري را از پيش ببرند. البته معني اينكه مي گوييم مردم موجب غيبت امام عصر (ع) شده اند آن نيست كه همه به اين گناه آلوده اند بلكه مراد حد نصابي است كه براي ظهور آن حضرت لازم است. بديهي است كه بسياري از شايستگان هميشه آماده ظهور بوده و هستند. اما جامعه در حد نصاب خود، اين آمادگي را ندارند و اجتماعي كه آمادگي نداشته باشد طبعاً با حكومت او معارض خواهد بود و لذا غيبت ادامه مي يابد و خداوند بوسيله غيبت امام عليه السلام را از قتل حفظ كرده است. زيرا گر پيش از موعد ظاهر شود او را خواهند كشت و به انجام ماموريت الهي خود موفق نمي گردد و به هدف اجتماعي ظهور خويش نائل نمي شود(67)
نظري ديگر (علل سياسي ـ اجتماعي غيبت) شكي نيست آمدن رهبران الهي براي رساندن مردم به سرمنزل كمال مطلوب است و اين در صورتي است كه مردم آمادگي بهره برداري از اين هدايت الهي را داشته باشند و الا اگر زمينه مساعدي نداشته باشند حضور رهبران الهي در بين مردم ثمري نخواهد داشت. چون از زمان امام جواد به بعد تضييقها زيادتر شد. زمينه مساعد براي بهره برداري از هدايت هاي امامان در جامعه به حد نصاب نرسيد و حكمت الهي، اقتضا كرد كه امام دوازدهم غيبت اختيار نمايند. در روايات ما، در زمينه علل و اسباب غيبت، روي سه موضوع تكيه شده است:

1) آزمايش مردم
 

مي دانيم كه آزمايش بندگان و انتخاب صالحان و گزينش پاكان از سنت هاي ثابت الهي است. زندگي همواره صحنه آزمايش بوده تا بندگان در پرتو ايمان و صبر و تسيلم خويش در پيروي از اوامر الهي و تربيت يافته و به كمال برسند و استعدادهاي نهفته شان، شكوفا شود. در اين آزمايش گروهي از مردم كه ايمان استوراي ندارند، باطنشان ظاهر شده و دستخوش ترديد مي شوند و كسانيكه ايمان ريشه دار و عميقي دارند بخاطر انتظار ظهور و ايستادگي در برابر شدائد، پخته تر مي شوند و به درجات بلندي از اجر و پاداش الهي نائل مي گردند. از سخنان پيشوايان اسلام بر مي آيد كه آزمايش بوسيله غيبت حضرت مهدي، از سخت ترين آزمايش هاي الهي است و اين سختي از دو جهت است:
1- از جهت اصل غيبت، كه چون بسيار طولاني مي شود بسياري از مردم دستخوش شك و ترديد مي گردند. برخي در اصل تولد و برخي در طول عمر آن حضرت، شك مي كنند و جزء افراد داراي شناخت عميق، كسي بر عقيده به امامت آن حضرت باقي نمي ماند.
2- سختي ها فشارهاي دوران غيبت، مردم را دگرگون مي سازد،‌ بطوري كه حفظ ايمان و استقامت در دين، سخت مي شود و ايمان در معرض مخاطرات شديد قرار مي گيرد(68)

2) حفظ جان امام
 

همانطوركه در نظرات قبل گذشت: خداوند، بوسيله غيبت، امام دوازدهم را از قتل حفظ كرده است و الا اگر در بين مردم ظاهر مي شدند به قتل مي رسيدند. زراره، يكي از ياران امام صادق (ع) مي گويد: امام صادق (ع) فرمودند: امام منتظر، پيش از قيام خويش مدتي از چشم ها غايب خواهد شد. عرض كردم چرا؟ فرمود: بر جان خويش بيمناك خواهد بود.

3) آزادي از يوغ بيعت با طاغوت هاي زمان
 

پيشواي دوازدهم، هيچ رژيمي را، حتي از روي تقيه، به رسميت نشناخته و نمي شناسد. او مأمور به تقيه از هيچ حاكم و سلطاني نيست و تحت حكومت و سلطنت هيچ ستمگري درنيامده و در نخواهد آمدف چرا كه مطابق وظيفه خود عمل مي كند و دين خدا را به طور كامل و بي پرده پوشي و بيم و ملاحظه اي اجرا مي كند. بنابراين جاي هيچ عهد و ميثاقي و بيعت با كسي و مراعات و ملاحظه نسبت به ديگران باقي نمي ماند. حسن بن فضال مي گويد: امام هشتم فرمودند: گويي شيعيانم را مي بينم كه هنگام مرگ سومين فرزندم (امام حسن عسكري) در جستجوي امام خود، همه جا را مي گردند اما او را در نمي يابند. عرض كردم چرا غايب مي شود؟ فرمودند: براي اينكه وقتي با شمشير قيام مي كند، بيعت كسي در گردن وي نباشد.(69) و(70) يك نتيجه تربيتي با طرح يك سئوال:

علت طولاني شدن غيبت؟
 

از آنچه كه گفتيم، پاسخ روشن است، گفتيم خداي متعال، فياض علي الاطلاق است. فياض صيغه مبالغه است و دلالت بر فيض مادام و بدون انقطاع او دارد؛ بنابراين، او در افاضه فيض بخيل نيست و تنها اگر مقتضاي آن افاضه موجود شود، او بنابه رحمت كامل خود به بسط فيض خواهد پرداخت. از همين باب است كه خداي متعال، پيش از آن كه آدميان را بيافريند، بر اساس استعداد آنان حوائجشان را برآورده است و عالم مادي را آنچنان خلق فرموده كه مناسب زندگي آنان باشد. لطف پدر و مهر مادر، آماده بودن غذايي كه طفل در دوران نخستين زندگي به آن نيازمند است، انواع و اقسام غذاها، آشاميدني ها پوشاك و جز آن ـ كه زندگي مادي انسان بر پايه استفاده از آن استوار است ـ ، ارسال انبياء، انزال كتب آسماني، وجود اوصياي پيامبران (ع) و نيز صالحاني كه در هر دوران، كمال انسان در زندگي معنوي او بوجود آنان وابسته است، در شمار همين الطاف اوست. حال در مي يابيم كه تنها علت طولاني شدن غيبت وليعصر (ع) نبود، تقاضا است؛ ورنه اگر تقاضا بود سنت دائم فياض علي الاطلاق بر آن است كه در فيض كوتاهي نكند، و آنچه مورد تقاضا است را عرضه نمايد. از اين روست كه چون ظلم جهان را فراگيرد و تقاضاي عدالت از بن جان و بيخ دندان آدميان صورت پذيرد، خداوند بدون لحظه اي درنگ، ولي خود را ظاهر مي سازد تا به بسط عدل بپردازند و تقاضاي جامعه بشري را پاسخ گويد. پس نتيجه مي گيريم كه تنها علت طولاني شدن غيبت، نبودن تقاضاي واقعي ظهور از جانب انسانهاست(71)

فصل چهارم
 

آثار تربيتي فرهنگ انتظار در زمان غيبت
 

يكي از آثار اخلاقي و تربيتي در زمان غيبت انتظار كشيدن از براي آمدن و ظهور حضرت وليعصر (ع) مي باشد.

انتظار در لغت:
 

كيفيتي دروني و برانگيزاننده است كه انسان را مهياي استقبال از امر منتظراليه مي نمايد. يعني مطالبه و پي جويي براي ادراك چيزي كه در آينده واقع مي گردد، به شكلي كه گويا هر لحظه چشم به راه وقوع آن چيز مي باشد. يعني چشم به راهي براي انجام كاري كه مورد نظر و مطابق ميل انسان است(72)

1) دليل عقلي لزوم انتظار:
 

از ديدگاه عقل و بر اساس نظرات فلسفي و تحليل عقلاني، نظام حاكم بر هستي، نظامي حكيمانه و احسن مي باشد و تاريك و ابتر ديدن آن، منافات با اين ديدگاه عقلي و فلسفي دارد. به همين دليل بر اساس ادله و براهين عقلي و فلسفي انتظار با همه گستردگي و عمق معنوي خود، عاقبت انديشي مثبت وعاقلانه نسبت به آينده تاريخ است و به نوعي الزامي است عقلي، كه خردورزي بر آن صحه مي گذارد، چرا كه فقدان اين ديدگاه (انتظار) مساوي با بازيچه ديدن خلقت هستي و انسان مي باشد. استاد مطهري (ره): آرمان قيام و انقلاب مهدي (ع) يك فلسفه بزرگ اجتماعي اسلامي است، اين آرمان بزرگ گذشته از اين كه الهام بخش ايده و راه گشاي به سوي آينده است، آيينه بسيار مناسبي است براي شناخت آرمان هاي اسلامي. اين نويد، اركان و عناصر مختلفي دارد كه برخي فلسفي و جهاني است و جزئي از جهان بيني اسلامي است، برخي فرهنگي و تربيتي است، برخي سياسي است، برخي اقتصادي است، برخي اجتماعي است، برخي انساني، يا انساني ـ طبيعي است(73)

2) دليل نقلي لزوم انتظار:
 

از بين آيات بسيار به دو آيه اكتفا مي شود. وارتقبوا اني معكم رقيب(74) «چشم به راه باشيد كه من با شما چشم به راهم» فانتظروا اني معكم من المنتظرين(75) «پس منتظر باشيد، من نيز همراه شما از منتظرانم» در بين روايات زياد در موضوع انتظار به 3 مورد اكتفا مي شود: قال الباقر (ع): توقعوا هذا الامر صباحاً و مساءً(76) «صبح و شام متوقع و منتظر اين امر (فرج) باشيد» قال محمد بن علي الجواد (ع): ان القائم منا هوا المهدي الذي يجب ان ينتظر في غيبته(77) به درستي كه قائم ما همان مهدي (ع) است كسي كه در زمان غيبتش بايد انتظار او را بكشند.
قال المهدي (ع): عليكم بالدعاء و انتظار الفرح فانه سيبدولكم علم بر شما باد به دعا كردن و انتظار فرج و گشايش چراكه به زودي براي شما علم (به فوائد آن) آشكار مي شود. بسياري از رواياتي كه در موضوع انتظار و فضيلت آن آمده هر چند ظاهراً جملات خبريه است اما به تعبير آيت الله جوادي آملي (دام ظله) جملات خبريه به داعي انشاء مي باشد و صيغه دستوري دارد(78) به عبارت ديگر توصيف انتظار و پاداش آن و آثار آن نيست، بلكه توصيه و دستور به انتظار و تحصيل اين حالت در خود مي باشد. پس ايجاد فرهنگ انتظار در خود و محيط پيرامون خود از واجبات عقلي و شرعي است(79)

عناصر اخلاقي تشكيل دهنده انتظار
 

انتظار فضيلتي اخلاقي ـ عرفاني است كه روح را تعالي مي بخشد و تحول آفرين و تربيت كننده انسان است. به عبارتي انتظار فضيلتي است مركب از فضائل ديگر كه تحصيل آن كاري بس دشوار و البته پرپاداش و پرنتيجه و به همين دليل در روايات اهل بيت (ع) از اين حالت اخلاقي عرفاني با تعابيري چون: افضل العباده، افضل اعمال امتي، احب الاعمال الي الله عز و جل و ... ياد شده است.

1) اميد :

چرا كه در صورت يأس مطلق و عدم اميدواري، حالت انتظار در انسان شكل نمي گيرد و تحقق خارجي پيدا نمي كند. قال علي (ع): انتظروا الفرج و لا تياسوا من روح الله « در انتظار فرج و گشايش باشيد و از رحمت خدا نا اميد نشويد»

2) معرفت و اطمينان :

يعني شناخت امر منتظر و اطمينان به وقوع آن مي باشد، چرا كه در صورت عدم يقين و عدم اطمينان به امري حالت انتظار در انسان منعقد نخواهد شد.

3) نزديك ديدن :

يعني نزديك ديدن امر مورد توقع و اعتقاد به قرب زماني آن مي باشد، چرا كه دور ديدن و استبعاد زماني نسبت به آن امر با حالت انتظار سازگاري نخواهد داشت.

4) محبوبيت موضوع :

اگر حادثه اي و امري محبوب انسان باشد، مطلوب او نيز قرار خواهد گرفت و اگر چيزي مطلوب او شد، تمامي تلاش ها فعاليت هاي وي در راستاي رسيدن به آن مطلوب صورت خواهد گرفت، لذا محبوبيت امر فرج و انتظار، انسان را به يك منتظر واقعي و يك مصلح دلسوز و يك عاشق بي قرار تبديل مي كند.

5) منفور بودن شرايط موجود و مأيوس شدن از آن :

اگر فردي، شرايط موجود را بهترين شرايط بداند انتظار امري جديد براي او تحقق نخواهد يافت. اما اگر با تحقيق در حوادث ايام و انواع ظلمها و فسادها به مطلوب نبودن شرايط موجود اذعان نمود، حالت انتظار براي ايجاد شرايطي جديد و نو براي او فراهم مي آيد. قال الرضا (ع): انما يجيء الفرج علي الياس همانا فرج و گشايش پس از نااميدي مي آيد.

6) آمادگي و تلاش علمي و زمينه سازي :

انتظار آن هنگام واقعي و صادق است كه انسان را به حركت و تلاش در مسير تحقق امر منتظرآن وادار نمايد، و گرنه صرف حالت انتظار بدون آمادگي و تلاش عملي، آرزويي بي نتيجه و يا انتظاري سطحي است. به همين دليل پيامبر اكرم (ص) انتظار را به عنوان يك حالت بسيار ارزشمند و يا يك جهاد آن هم برترين جهاد است خود معرفي مي كنند. قال رسول الله (ص): افضل جهاد امتي انتظار الفرج ، قال رسول ا لله (ص): يخرج ناس من المشرق فيطئون المهدي « از مشرق زمين مردمي قيام مي كنند و زمينه را براي ظهور مهدي آماده مي سازند.

7) صبر وپايداري :

انتظار نتيجه بخش و معني دار، انتظاري است توأم با صبر و مقاومت و گرنه تبديل به يك تمني زودگذر و افتادن به دام هاي انحرافي و فريبنده و محبوب سازي جاهلانه مي شود. اينكه در روايات، صبر در كنار انتظار فرج قرار داده شده وگاهي تصريح به انتظار توأم با صبر شده دلالت بر حياتي بودن صبر در شكل گيري حالت انتظار دارد. پيامبر اكرم (ص): صبورانه در انتظار فرج بودن، عبادت است.

8) عزت طلبي:

يكي از فطريات در انسان، كمال جويي و عزت طلبي و پرهيز از همه عوامل ضعف و ذلت است. در طول تاريخ، عزت خوبان و مومنين توسط ستمگران و نابخردان (به ظاهر) خدشتهدار گشته و به همين دليل آنان هميشه به دنبال فرصتي بوده اند تا عزت و مكانت از دست رفته خود را احياء نمايند. آنان نه تنها خود بلكه پيشوا و كتاب قانون خود را از سوي ظالمين تحقير شده مي بينند و در صدد برگرداندن عزت تمامي اين امور هستند.در دعاهاي مربوط به انتظار و ظهور، بر واژه عزت و معز، تأكيد بسياري شده است كه به ذكر يك مورد اكتفا مي شود.
اين معزّ الاولياء و مذلّ الاعداء(80) كجاست آن عزت دهنده اولياء و ذليل كننده دشمنان (دين خدا) است.

9) تقوا محوري:

يكي از قوانين وسنن جاري در هستي، موفقيت و پيروزي قانون گرايي و قانون محوري و تقواگرايي است. اگر كاري بر اساس صحيح و بنياني واقعي و راستين بنا شده باشد، ماندگار است. قرآن در مورد پرهيزكاران مي فرمايد: والعاقبه للمتقين(81)امام باقر (ع): مارا سلطنتي در آينده خواهدبود و بعد از حكومت ما، حكومتي نباشد؛ زيرا ما اهل تقوا هستيم و خداوند فرموده است: عاقبت كار، از آن متقين است.

10) جديت و پشتكار:

در جوهره انتظار صادق و در روح منتظر خالص،‌ جديت و پشتكار و پيگيري و تداوم بخشي وجود دارد. امام صادق(ع): هر كه دوست دارد از ياران قائم باشد پس بايد انتظار بكشد و در حاليكه منتظر است، پارسايي و اخلاق نيك را در پيش گيرد. اگر (با چنين حالتي) از دنخيا برود و بعد از مرگ او، قائم قيام كند، اجرش همانند اجر كسي است كه قائم را درك كند، پس (در كار و عمل) بكوشيد و منتظر باشيد؛ گوارايتان باد اي جماعت مشمول رحمت!

11) احساس يتيمي :
 

يكي از مفاهيمي كه در شكل گيري و شدت بخشي حالت انتظار در ما مؤثر است، درك شرايط موجود در زمان غيبت و احساس يتيمي معنوي در زمان غيبت است. اگر اين احساس در ما بوجود آيد و خسارت هاي معنوي و مادي عدم حضور امام را درك كنيم چشم به راهي ما نسبت به ظهور حضرت شدت خواهد يافت در جستجوي يافتن راهي براي شناخت پدر و حضور و احضار او خواهيم بود.
پيامبر اكرم 0ص): از يتيمي كسي كه پدرش را از دست داده سخت تر، يتيمي كسي است كه از امام خود بريده شده و توان دسترسي به او ندارد.

12) انديشه حسيني
 

يكي از مقدمات انديشه انتظار، وجود انديشه حسيني و آرمان كربلائيشان و آرزوي انتقام خون به ناحق ريخته امام حسين (ع) است؛ همچنانكه شعار ياران حضرت وليعصر (ع) يا لثارات الحسين (ع) است، انتظار نيز بر همين مبنا شكل مي گيرد. به عبارتي ديگر هر چه با آرمان ها و مصائب امام حسين (ع) آشنا شويم، حس وميل انتقال از ظالم در ما نمايان تر خواهد شد و حالت انتظار در روح ما مواج تر خواهد گشت.در زيارت امام حسين (ع) به اين عنصر اخلاقي ـ رواني انتظار اشاره شده است. پس مسألت مي كنم از خداوند ... كه خونخواهي تو را با امام منصور از اهل بيت محمد (يعني حضرت مهدي) روزي فرمايد(82)

مراتب انتظار فرج
 

براي حالت انتظار فرج و گشايش در امور، سلسله مراتبي وجود دارد كه با توجه به نوع مشكلي كه چشم به راه حل آن هستيم، تنظيم مي گردد.

1) انتظار در جهت گشايش امور شخصي :

اولين و ضعيف ترين مراتب انتظار، انتظار به جهت گشايش در امور شخصي خود و ناگواري هاي فردي مي باشد. البته همين امور شخصي گاهي غصه هاي زندگي مادي و امور عادي خود است و گاهي دردهاي معنوي كه انسان در دل دارد و خواستار گشايش آن با فرج امام زمان (ع) است.

2) انتظار جهت گشايش در ا مور مؤمنين:

اعم از مشكلات مادي و معنوي، ديني و دنيايي كه مؤمنين را محاصره نموده و آنان را در نوعي سرگرداني و بي ساماني قرار داده است. امام سجاد (ع): زماني كه قائم ما قيام كند آفت را از شيعيان ما بزدايد و هر مرد آنان را قدرت چهل مرد دهد، آنان فرمانروا و سالار جهان خواهند بود.

3) انتظار در جهت گشايش امور آحاد انساني :

انتظار براي گشايش در امور جامعه جهاني و همه آحاد و ساكنين زمين است، چرا كه ظهور امامع عصر (ع) نويد بخش امنيت و عدالت جهاني است و از بركات و آثار آن، همه اهل زمين برخوردار خواهندشد . در دعاي عهد با امام زمان مي خوانيم: خداوندا او را پناهگاه بندگان مظلومت قرار بده(83)...

4) انتظار جهت گشايش امور جامدات، گياهان و حيوانات :

چرا كه با امر فرج در زمين و زمان و عالم نباتات و حيوانات نيز تحولات مثبت ايجاد خواهد شد. پيامبر اكرم (ص): او زمين را، همچنان كه آكنده از ستم و بيداد شده، از عدل و داد پر مي كند. آسمان از ريختن نزولاتش هيچ دريغ نمي ورزد و زمين از روياندن گياهانش(84) در دعاي عهد با امام زمان (ع) مي خوانيم: خداوندا، بوسيله او سرزمين هايت را آباد كن و بندگانه را زندگاني (حقيقي) بخش.

5) انتظار جهت گشايش امر انبياء و اولياء :

انتظار جهت گشايش غصه ها و دردهاي اولياء و انبياء در گذشته تاريخ و شادماني و فرج براي آنان است. در دعاي ندبه: كجاست آن كسي كه انتقام خون پيامبران و فرزندان آنها را مي گيرد.

6) انتظار جهت گشايش در امور آل محمد (ص) :

چون آل محمد، مستضعفين واقعي هستند. چرا كه با ظهور امام عصر (ع) دولت كريمه اهلبيت تشكيل خواهد شد و بازگشت مجدد آنان به دنيا با رجعت شروع خواهد گشت. بعبارتي فرج امام عصر (ع) فرج آل محمد است و موجب شادماني رسول الله و اهلبيت او خواهد شد. در دعاي عهد مي خوانيم: خداوندا پيامبرت و پيروان او را به ديدارش شادمان كن و پس از او به بيچارگي ما رحم كن، خداوندا با حضورش اين گرفتاري را از اين ملت برطرف كن...

7) انتظار جهت گشايش امور ملكوتيان :

چون كه مصائب اولياء الهي و به ويژه مصيبت حضرت سيد الشهداء آنان را غمزده و رنجور ساخته و آنان را در انتظار گشايش امر هستند. امام باقر (ع) در جواب ابوحمزه ثمالي كه از علت نامگذري آن حضرت به قائم پرسيد، فرمودند: چون جدم حسين (ع) كشته شد فرشتگان با گريه و فغان به درگاه خدا فرياد برآورد كه: اي خدا و سرور ما! آيا از كسيكه برگزيده تو و فرزند تو وبهترين آفريده تو را مي كشد چشم مي پوشي؟ خداوند به آنان فرمود كه: فرشتگان من آرام گيريد، به عزت و جلالم سوگند كه از آنان انتقام خواهم گرفت، گرچه زمانش به طول انجامد. آنگاه خداوند امامان نسل حسين (ع) را به فرشتگان نشان داد و فرشتگان بدان شادمان گشتند. در ميان آنان يكي ايستاده بود و نماز مي خواند، خدا فرمود: با اين قائم از آنان انتقام مي گيرم(85)

8) انتظار جهت گشايش در امور امام زمان(ع):

چونكه قلب امام عصر در دوران غيبت، نقطه مركزي برزگترين مصائب و دردهاست بطوريكه:
1- در دورانع غيبت حق ولايت و حكومت به دست شرورترين انسانها غصب شده است.
2- تعطيلي احكام الهي و حدود و قوانين شرعي را شاهد است.و ...

آثار و بركات انتظار در زمان غيبت
 

1) ارتباط و مقام معيت :
 

از خواسته هاي اخلاقي مومن خالص، ميل به مولاست و ميل به همه فضايل انساني، فرايند اين دو خواسته، حس انتظار نسبت به امام زمان را در دوران غيبت در فرد بيدار مي كند و سائقي مي شود كه انسان به تكاپو بيفتد تا رابطه اي بين مومن و امام برقرار خواهد شد. هر چه انتظار، سوزان تر، واقعي تر باشد زمينه ارتباط عميق تر خواهدذ شد. تشرفات دوران غيبت شاهديست بر اين مطلب كه ارتباط با حضرت مراتبي دارد: گاهي در خواب، گاهي بيداري، گاهي از دور، گاهي از نزديك،‌گاهي داراي اثري زودگذر و ... امام صادق (ع): كسي كه در حال انتظار اين امر (ظهور قائم) از دنيا برود همانند كسي است كه با قائم در خيمه او باشد.

2) عبوديت :
 

به معناي اينكه همواره با ياد خدا بودن و پيوسته در راه خدا حركت نمودن، راه و راهنما را شناختن و در مسير الي الله با سرعت در حركت بودن است. امام علي (ع): محبوبترين كارها نزد خدا، انتظار فرج است.

3) درك ثواب مجاهدت در ركاب رسول الله (ص) و دفاع از شخص ايشان :
 

از ملاك هاي برتري مومنين نسبت به يكديگر و عامل تفاضل مومنين، جهاد في سبيل الله است. حال اگر اين جهاد در ركاب رسول الله و در پيشگاه آن بزرگوار باشد فضيلتي صد چندان مي يابد. با انتظار خالصانه و صادقانه به پاداش جهاد حكمي در ركاب رسول الله نائل خواهيم شد هرچند فاصله اي دورتر از نظر زماني باحضرت داشته باشيم. امام صادق (ع): هر كس در حال انتظار اين امر (ظهور قائم (ع)) بميرد همچون كسي است كه با قائم در خيمه او باشد نه بلكه بمانند كسي است كه در كنار پيامبر شمشير زند.

4) آرامش :
 

اميد به آينده و صاحب نفس مطمئنه بودن و دستيابي به آرامش از اهم آرزوهاي همه انسانها و از آرمانهاي اولياء خداست.امام سجاد (ع): انتظار فرج، از بزرگترين گشايش هاست.

5) اقتدا به روش پيشوايانه و ورود در خيل منتظران :
 

تأسي به پيشوايان در همه خوبي ها و صفات، رشد سريع انسان را به همراه دارد و تكامل شخصيتي انسان را تضمين مي كند و انسان را به مراتب عاليه مي رساند.

6) تقويت مثبت انديشي و مثبت رفتاري :
 

يكي از (بيماريها) و ابتلائات روحي رواني بشريت، منفي انديشي، بدبيني نسبت به خود، ديگران و تاريخ است. انساني كه چنين اخلاق رذيله اي داشته باشد،‌ به فردي بي ثمر، منفي گرا و نامطلوب تبديل خواهد شد. اما در صورت مثبت انديشي و البته پرهيز از سراب انديشي و تخيل گرايي، به يك خوش بيني واقعي معقول دست پيدا مي كند و اين حاصل نمي شود مگر با انديشه و اعتقاد به منجي و مهدويت و تقويت فرهنگ انتظار.

7) رجعت و حضور در ركاب حضرت مهدي (ع):
 

از ثمرات انتظار و اقدام به امور اصلاحي در زمان حيات، احياء مجدد و امكان رجعت در دوره طلايي حكومت حضرت بقيه الله است. بازگشت اصحاب كهف، يوشع بن نون،‌سلمان، مقداد، ‌مالك اشتر از همين نمونه هاست.و ...

8) درك پاداش شهادت :
 

در فرهنگ دين و اهبت (ع) شهادت داراي دو قسم است:
1- شهادت عيني: كه فرد در ميدان نبرد و جهاد اسلامي شركت كند و جانش را در راه خدا، فدا نمايد.
2- شهادت حكمي: اينكه فرد در ميدان جهاد شركت ننموده و لكن در ميدان فرهنگي و معنوي جهاد كرده و به ثواب شهادت في سبيل الله نائل آمده است. اميرالمومنين (ع): كسيكه منتظر امر ما (فرج و ظهور) باشد مانند كسي است كه در راه خدا به خون خويش بغلطد).

9) بردباري و تحمل بالا:
 

تقويت ضريب بردباري و تحمل پذيري انسان نسبت به ناگواريها و مشكلات در مسير حق و حقيقت است و از آنجايي كه همه ناگواريها را در مسيري با آينده اي روشن و ظهوري سبز مي بيند، آنها را بر خود هموار كرده و چون شهدي شيرين به جان مي خرد.

10) دين محوري و تلاشي ارزشي مداوم:
 

انسان منتظر چون حركت تاريخ را به سمت استقرار ديانت و اجراي قوانين انساني و اسلامي مي بيند، از مسير صحيح خارج نگشته و در انجام وظايف و مسئوليت هاي ديني و اصولي كوتاهي نخواهد نمود.هم در جنبه فردي، انگيزه كافي براي انجام خيرات و تحصيل فضيلت ها خواهد داشت و هم از نظر اجتماعي زحمات و اصلاحات امروز خود را هدر رفته و بي نتيجه نمي پندارد.

11) فعاليت در مسير خدا و اجر مضاعف
 

فعال شدن روح در مسير خدا و غني سازي معنوي لحظه هاي شب و روز و اجر مضاعف و چندين برابر و تضاعف شخصي و يكي به ازاي چندين نفر شدن است.امام باقر (ع): بدانيد كه منتظر اين امر (ظهور امام) پاداشي همانند شخص روزه دار و شب زنده دار دارد.

12) هم جواري با اهل بيت (ع) در بهشت
 

فضيلت انتظار نه تنها فوائد و بركات دنيايي دارد،‌ بلكه در آخرت نيز انسان را به هم جواري و همزيستي با پيامبر (ص) نائل مي سازد.
امام صادق (ع): هر كس منتظر امر (حكومت و دولت) ما باشد و بر آزارها و رعب و وحشتي كه به او مي رسد، شكيبايي كند فردا در زمره ما باشد.

13) رشد عقلاني و فهم رشد يافته
 

امام سجاد (ع) اي ابوخالد به درستي كه اهل زمان غيبت او كه امامتش را باورع دارند و منتظر ظهور اويند از مردم همه مكانها بهترند، زيرا كه خداوند آنچنان عقل هخا و فهم ها و شناختي به آنها عنايت كرده كه غيبت نزد آنان مثل ديدن باشد و آنها را در آن زمان به منزله كساني قرار داده است كه در پيشگاه رسول خدا (ص) با شمشير جهاد نكرده اند، آنان به حق مخلصانند و راستي كه شيعيان ما هستند و دعوت كنندگان به دين خدا (عز و جل) در پنهان و آشكار مي باشند(86)

آثار تربيتي انتظار بر شخص منتظر
 

1) ورع و رعايت محاسن اخلاقي
 

امام صادق (ع): هر كه دوست دارد از ياران قائم باشد، پس بايد انتظار كشد و در حاليكه منتظر است، پارسايي و اخلاق نيك را در پيش گيرد. اگر با چنين حالتي از دنيا برود و بعد از مرگ اوف قائم قيام كند همانند اجر كسي را دارد كه قائم ما را درك كند پس (در كار و عمل) بكوشيد و منتظر باشيد.

2) پرهيز از شكاكيت و پيروي از راه ائمه پيشين
 

امام صادق (ع): اگر در زماني قرار گرفتي كه به امامي از آل محمد (ص) دست نيافتي، هر كه را قبلاً دوست داشتي (از ائمه گذشته) دوسته بدار و هر كه را از دشمنانشان دشمن داشتي دشمن بدار و از هر گه پيروي نمودي پيروي كن و هر صبح و شام در انتظار فرج باش(87)

3) سفارش يكديگر به صبر
 

منظور اينكه مومن به فرزندان و نوادگان و خاندان و عيال و عشيره و برادران ديني و دوستان خويش و ساير مومنين سفارش و امر به ايمان به حضرت قائم (ع) و صبر كردن در زمان غيبت آن حضرت بر طولاني شدن زمان غيبت و بر آنچه از آزار دشمنان و جفاي دوستان غير اينها ... مي بيند به اينكه خوبي هاي صبر را برايشان بازگويد و ...(88)

4) دوري از صفات ناپسند مردم آخر الزمان
 

امام صادق (ع): پس در اين موقع بترسيد و از خداوند متعال نجات را خواهان شويد و بدان كه مردم در خشم و سخط الهي قرار گرفته اند و تنها خداوند آنها را مهلت مي دهد بخاطر امري كه اراده كرده بر ايشان و لذا در اين هنگام آرزومند (ظهور و فرج) باش و تلاش كن براي اينكه خداوند تو را در خلاف آن چيزي (آن اعمالي) كه مردم بر آن هستند ببيند.

5) اختيار گمنامي و پرهيز از شهرت كاذب و حفظ زبان :
 

امام صادق (ع): (در دوران غيبت) زبان هاي خود را حفظ كنيد.

6) زمينه سازي ظهور :
 

پيامبر (ص): از مشرق زمين، مردمي قيام مي كنند و زمينه ظهور را براي ظهور مهدي (ع) آماده مي سازند.

7) ذكر كثير و عبادت :
 

امام علي (ع): خانه هاي محقر خود را، مسكن خود قرار دهيد، همانند كسيكه در آتش گداخته مي سوزد، دندان روي جگر بگذاريد و خدا را بسيار زياد ياد كنيد كه ياد خدا بزرگترين پناهگاه است اگر بدانيد(89)

8) گرفتن معارف دين از دين شناسان امين و رجوع به علماؤ :
 

امام مهدي (ع): و اما درباره اتفاقات مهم، به راويان حديث ما رجوع كنيد كه آنان حجت من بر شما هستند و من نيز حجت خدا بر آنها هستم(90)

9) آمادگي نظامي :
 

امام صادق (ع): هر يك از شما براي خروج حضرت قائم (ع) سلاجي مهيا كند هر چند كه يك تير باشد، كه خدا هرگاه چنين نيتي در او ببيند اميدوارم عمرش را طولاني كند(91)

10) تقيه :
 

امام رضا (ع): همانا گرامي ترين شما نزد خدا با تقوا ترين و پايبند ترين شما به تقيه است. عرض شد: اي پسر پيامبر خدا! تا كي؟ فرمود: تا روزگار آن زمان معين و آن روزگار قيام قائم ماست. پس هر كه پيش از قيام ما تقيه را ترك كند از ما نيست.

11) دعا :
 

براي ثبات قدم در دين دعاهايي كه براي فرج امام، بهتر است خوانده شود
1- دعاي عهد: امام صادق (ع) فرمودند: هر كس چهل صباح دعاي عهد را بخواند از ياوران قائم ما باشد واگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد خداي متعال او را براي ياري آن حضرت زنده كند و به هر كلمه هزار حسنه او را كرامت فرمايد و هزار گناه او را محو كند.
2- دعاي فرج: الهي عظم البلاء و ...
3- دعاي سلامتي حضرت: اللهم كن لوليك الحجه بن الحسن ...
4- دعاي حضرت مهدي (ع): اللهم ارزقنا توفيق الطاعه ...
5- خواندن زيارت آل ياسين: سلام علي آل ياسين ...
12) مراجعه به كتب دانشمندان امين و اصيل امام صادق (ع) به مفضل بن عمر فرمود: بنويس و دانش خود را در ميان برادرانت منتشر كن و چون (خواستي) بميري، آن را به پسرانت ميراث بده، زيرا بر مردم زمانه اي پرآشوب مي رسد. كه در آن زمانع جزء با كتابهايشان همدم نشوند.

13) همكاري بين شيعيان و حديث شناسي :
 

امام باقر(ع): بايد توانمندان شما ضعيفانتان را تقويت كنند و ثروتمندان شما فقيرانتان را ياري رسانند ... هرگاه حديثي از جانب ما بر شما رسيد كه بر آن يك يا دو شاهد از قرآن يافتيد پس آن را قبول كنيد و گرنه، توقف كنيد و آن را به ما برگردانيد.

14) مسئوليت پذيري نسبت به شيعيان
 

امام جواد (ع): همانا كسيكه متكفل ايتام آل محمد شود، آنان كه از امامشان جدا شده و در جهل خود سرگردان مانده و در دست شياطين شان و ناصبيان از دشمنانشان اسير گشته اند، پس آنان را از چنگال شياطين و دشمنان ما نجات داده و شياطين را بارد و وسوسه هايشان سركوب نموده و سركوب نموده و ناصبيان را با دلايل خدا و امامانشان متعهد سازد. چنين كساني نزد به بلندترين جايگاه از بندگان برتري يابند، بيش از فضيلت آسمان بر زمين و پيش از فضيلت عرش و كرسي و حجب بر آسمان و برتري آنها بر اين عابد همچون امتياز ماه شب چهارده و مخفي ترين ستاره در آسمان مي باشد. تكاليف بندگان نسبت به حضرت مهدي (ع) در زمان غيبت : 1) تحصيل صفات و ويژگي هاي آن حضرن 2) رعايت ادب نسبت به ياد او 3) محبوب نمودن او در ميان مردم 4) محبت او بطور تخاص 5) انتظار فرج 6) اظهار اشتياق به ديدار آن بزرگوار 7) ذكر مناقب و فضايل حضرت 8) ناراحتي مومن از فراق آن حضرت 9) حضور در مجالس فضايل و مناسبت و تشكيل آن مجالس 10) سرودن و خواندن شعر در فضايل و مناقب آن حضرت 11) قيام، هنگام ياد شدن نام يا القاب آن حضرت 12) گريستن، گرياندن و خود را به گريه كنندگان شبيه نمودن بر فراق آن حضرت 13) درخواست معرفت امام عصر از خداي متعال 14) تداوم درخواست معرفت آن حضرت 15) دعا در در زمان غيبت آن حضرت 16) شناخت علاقه هاي ظهور 17) تسليم بودن و عجله نكردن 18) صدقه دادن به قصد سلامتي آن حضرت و انجام اعمال واجب و مستحب به نيابت از ايشان 19) سعي در خدمت كردن به حضرت 20) تجديد بيعت با ايشان در هر روز و هر لحظه

فوائد امام غائب
 

1.امام غائب ، نعمت باطني است :
 

امام باقر (ع) :نعمت آشكار ،‌پيامبر (ص) ومعرفه الله وتوحيد است كه پيامبر آورده واما نعمت پنهان ، ولايت ما اهلبيت (ع) و پيمان دوستي با ما است .(92)

2. هدايت گري باطني امام غائب
 

3. براساس قاعده لطف ،
 

برخداست كه زمينه نزديكي انسان به طاعت و پيروي از خود و دوري از معصيت را بر انسانها فراهم آورد . لذا وجود امام درهر زمان به جهت هدايت انسان لازم است . حال در عصر غيبت اين هدايت گونه انجام ميگيرد ؟ حضرت امير المومنين علي (ع) به اين سئوال مي فرمايند :اگرچه شخصي امام براي هدايت مردم غائب گردد ولي دانش و اخلاق او در قلوب مومنين ثابت است و مومنين به آنها عمل مي كنند .

4. عامل بازدارندگي (تقويت حس تقوي )
 

يكي ازآثار تربيتي وجود مبارك حضرت از جهت تقويت عامل بازدارندگي از خطا وگناه تقويت حس تقوا و پرهيزگاري در برابر انجام گناهان وحتي فكر وانديشه گناه است .سيد مرتضي در كتاب غيبت ،‌در بيان فوائد امام غائب مي فرمايد : زيرا شيعيان با اعتقاد به وجود حضرت در بين آنان و قطع آنان بروجوب اطاعت ولزوم پيروي از ايشان ، ناگزير ،‌هراسي از حضرت در ارتكاب كارزشت دارند ، و از تاديب و بازخواست حضرت مي ترسند . از اين رو ،كار زشت ، كم و كار نيكو،زياد انجام مي دهند و يا به انجام آن ،‌نزديك ترند و همين امر جهت عقلي نياز به امام است .(93)

5.امداد رساني به مومنين
 

انسان در زندگي و حيات انساني و معنوي و شخصي وحيات اجتماعي و ديني خود نيازمند حامي معنوي و امدادهاي روح بزرگ انسان كامل است كه به دوم مورد اشاره مي شود :
1. فتواي تحريم تنباكو توسط حضرت آيت الله العظمي ميرزا سيد حسن شيرازي با نظر حمايتي حضرت
2. پيروزي انقلاب اسلامي با حمايت هاي حضرت ، حضرت جاييكه آيت الله طالقاني عرض كردند به امام (ره ) كه اگر مردم روز 22 بهمن از خانه خارج شوند كشته مي شوند واصرار كردند امام به مردم دستور دهد از خانه خارج نشوند ولي امام فرمودند اگر پيام از جايي ديگر باشد باز سرحرف خود ايستاده ايد.(94)

6. افاضه فيض از تشريفات
 

گاهي در ايام غيبت ، ظهورهاي موقت شخصي براي امام غائب سر مي زند و درهر يك جلوه هايي از رحمت و فيض را براي انسان مي گشايد . بعضي ازجلوه هاي حضرت براي دوستارانش به گونه هاي زير بوده است : 1.افراد را به نام مي خوانند . 2. به آنان سلام و تحيت مي فرستند . 3. مفاصحه و معانقه . 4. غمخوار يارانشان 5. دعا برايشان 6. عيادت از بيماران 7. تشييع 8. دفع بلا 9. گزينش مساجد و مقام هايي همراه با كرامت براي اينكه مردم در آنجا خدا را بخوانند و براي فرج دعا كنند. 10 – شفا 11. انس و هم نشيني 12. درد ودل و ...

7.امام غائب ناظر انديشه و رفتار :
 

خدا در آيه 98 سوره مباركه آل عمران مي فرمايد : و الله شهيد علي ما تعملون و از طرفي امام زمان عين الله الناظره مي باشند .

8. كانون اميد و پايداري شيعه و مكتب او :
 

امام علي (ع) : در انتظار فرج و گشايش باشيد و از رحمت خدا نااميد مشويد ، زيرا محبوبترين كارها نزد خداوند عزوجل انتظار فرج است(95)

9.امنيت از عذاب
 

وجود امام آرامش بخش هستي و دافع و رافع عذاب الهي بر بشريت است. وجود ايشان مبداء فيض بر عالم تكوين و تشريع خواهد بود . اين مسئله را در مورد جدشان حضرت نبي اكرم (ص) در قرآن مي بينيم وحضرت وليعصر وارث جد بزرگوارشان هستند : و ما كان الله ليعذبهم و انت فيهم « اي پيامبر تا تو در ميان آنها هستي ، خداوند آنها را مجازات نخواهدكرد .

10.مهدي (ع) صاحب ليله القدر :
 

يكي از فضائل اهلبيت (ع) اختصاص شب قدر ، با تمامي عظمت و وسعتش به آنان واختصاص سوره قدر بعنوان معرفي نامه و شناسنامه آنان است . تقدير هستي و امضاي مقدرات انسان ها و تحويل برنامه يكساله نظام ، همه و همه مختص به امام مي باشد.

11.ارتباط قلمي با امام (ع) :
 

يكي از راههاي تجربه شده وموثر ارتباطي و انتفاع از محضر امام غائب ، نوشتن عريضه و نامه محضر حضرت مي باشد .

12 .نقطه هراس دشمنان و ستمگران :
 

همچون تولد حضرت موسي (ع) كه عامل هراس فرعون بود كه پايه هاي تخت او لرزان و نداي ( انا ربكم الاعلي ) فرعون را خاموش ساخت.يا درعرصه سينمايي و فيلم سازي ، قوي ترين و طولاني ترين فيلم ها بر ضد انديشه مهدويت ساخته مي شود و اين نيست مگر بخاطر وحشتي كه آنان از ظهور منجي دارند .امام باقر (ع) در توصيف شباهت هاي حضرت مهدي (ع) به انبياء از جمله پيامبر اكرم مي فرمايند :اما شبهاتي كه به جدش محمد مصطفي (ص) دارد‌، قيام به شمشير وكشتن دشمنان خدا و رسول و جباران و گردن كشان وپيروزي وي بوسيله و رعبي است كه در دل ها پديد مي آورد.(96)

13. تنظيم امور فرشتگان ارضي (زمين ) :
 

آيت الله جوادي در كتاب ادب فناي مقربان در تفسير ( و مختلف الملائكه : اهل بيت محل رفت و آمد فرشتگان هستند ) مي فرمايند : ملائكه ارضي براي انجام تمام ماموريت هايي كه به آنها محول مي شود ابتدا خدمت امام معصوم (ع) هر عصر مي روند و ماموريت خود را براو عرضه مي كنند .

14. ادعيه حضرت امام غائب در حق مومنين واستجابت دعاها
 

يكي از فوائد وجودي امام غائب پشتيباني نمودن از مومنين از طريق دعا و ارتباط با خداست .خداوند در آيه 77 فرقان مي فرمايد : بگو پروردگارم براي شما اجري قائل نيست اگر دعاي شما نباشد . يكي ازدرخواستهاي ما ا زخدا ، خود امام زمان است دربندي از دعاي ندبه اينگونه مي خوانيم كه :و ببخش برما رافت و مهرباني و دعا و خير آن حضرت را بدان حد كه برسيم بدان وسيله به رحمت وسيع تو ...(97)

از ديگر آثار تربيتي غيبت امام وليعصر (ع)
 

1.پررش نيرو :
 

ازفوائد غيبت ، تربيت نيرو و آماده شدن نيرو و كادر مقتدر صاحب براي ياري رساندن به امام زمان است.امام صادق (ع): قائم هرگز ظهور نكند تا آنگاه كه امانت هاي خداي تعالي بيرون آيند (يعني مومنان از صلب كافران ) ، پس هرگاه آنان بيرون آمدند قائم بردشمنان خدا چيره مي شوند و آنها را مي كشند.(98)

2.رشد عقلاني شيعه :
 

چون در اين دوره غيبت ، مؤمن در دوران آزمايشات ، بايد سختي هاي زيادي را تحمل كنند لذا بعد از تحمل بحران ها ، شيعه خالص به رشد عقلاني و ارتقاء فهم و ايمان مستحكم ، دست خواهد يافت .

3.ثواب و افزايش ضريب پاداش هاي مومنين
 

از ثمرات غيبت امام عصر ،‌افزايش پاداش معنوي و ضريب پيدا نمودن اثرات وجودي و ثواب اعمال مومنين دوران غيبت امام عصر (ع) است . چون همانطور كه شرايط غيبت شرايطي سخت براي حفظ دين ومعنويت است ومحروميت از حضور امام زمان يك محروميت بزرگ معنويست ، در مقابل ، مراقبت از ايمان و صبر بر اين محروميت پاداش مومنين ده ها برابر افزايش خواهد داشت . افضل الاعمال احمزها (99)برترين اعمال سختترين آنهاست . امام سجاد (ع): هركه در روزگار غيبت قائم ما ، برولايت ما استوار بماند خداوند پاداش هزار شهيد به مانند شهيدان بدر و احد را به وي عطا فرمايد .(100)

4.شكست سياسي هاي ناپاك و مطالبه سياست پاك
 

يكي از فوايد غيبت امام عصر (ع) بالا رفتن رشد سياسي اجتماعي بشر پس از خستگي و واماندگي او از سياست ها و نظام هاي سياسي و مصنوعي و خودساختگي ومطالبه سياست پاك و سياست مدار الهي و آسماني است . امام باقر (ع): دولت ما آخرين دولت هاست ، هر گروه و خانداني كه بتواند سلطنت كنند پيش ازمابه سلطنت مي رسند تا هنگاميكه ما بر سركار آمديم و روش دولت ما را ديدند ، نگويند اگر ما به سلطنت مي رسيديم مانند اينان (آل محمد ) عمل مي كرديم واين است معناي آيه شريفه (و العاقبه للمتين )(101) اما نظر اديان (فعاليت در غيبت ، آمادگي براي ظهور )

5.انجيل
 

كمرهاي خويش را بسته چراغ هاي خود را افروخته بداريد شما مانند كساني باشيد كه انتظار آقاي خودشان را مي كشند كه چه وقت مراجعت مي كند، تا هر وقت كه آيد و دررا بكويد ، بي درنگ براي او باز كنند ، خوشا بحال آن غلامان كه آقاي ايشان چون آيد ايشان را بيدار يابد ... پس شما نيز مستعد باشيد ،‌زيرا در ساعتي كه گمان نمي بريد به سر انسان مي آيد.(102)

6.تورات
 

وشاخه اي از ريشه ها خواهد شكفت وروح خدا برا و خواهد گرفت . مسكينان را به عدالت داوري خواهد كرد و به جهت مظلومان زمين را به راستي حكم خواهد كرد .گرگ با بره سكونت خواهد كرد و پلنگ با بزغاله و گوساله و شير با هم خواهند زيست و طفل كوچك آنها را خواهد راند .در تمامي كوه مقدس من ، ضرري نخواهد كرد زيرا كه جهان از معرفت خدا پر خواهد شد .(103)اينها سند گوياست بر اينكه اديان ديگر هم زنگ بيداري را براي مردم خويش به صدا در آورند و افراد را آماده چنين دوراني نموده اند و اين نشانگر اميدي است كه دراين اديان وجود دارد كه اميد از آثار تربيتي غيبت امام زمان مي باشد.

پي‌نوشت‌ها:
 

64. الانعام/ 124
65. بحارالانوار، ج 52 ص 51
66. هادي زاده، مجيد (1385)، آب حيات، انتشارات خلق ص 84 تا 91
67. شوراي نويسندگان در راه حق (1363)، پيشواي دوازدهم امام زمان، انتشارات موسسه در راه حق، ص 38
68. (آيت الله) صافي، لطف الله، نويد امن و امان، تهران، دارالكتب الاسلاميه ص 177 و 178 به نقل از سيره پيشوايان
69. صدوق، كمال الدين، باب 44، ص 48 حديث 4 به نقل از سيره پيشوايان
70. پيشوايي، مهدي (1381)، سيره پيشوايان، موسسه امام صادق (ع)، ص 669 و 672
71. هادي زاده، مجيد (1385) آب حيات، انتشارات خلق، ص 91
72. منتخب الاثر،ج3، ص 216
73. مطهري، مرتضي (1389)، قيام و انقلاب مهدي (ع)، انتشارات صدرا، ص 57
74. هود/ 93
75. اعراف/ 71
76. بحارالانوار/ ج 52/ ص 185
77. بحارالانوار/ ج 51/ ص 156
78. منتخب الاثر/ ج 3/ ص 231
79. نيلي پور، مهدي (1386)، انتظار، انتشارات سلسبيل، ص 8
80. دعاي ندبه
81. اعراف/ 128
82. نيلي پور، مهدي (1386)، انتظار، انتشارات سلسبيل ص 22
83. قمي، عباس (1385)، مفاتيح الجنان، انتشارات آرموس، ص 813
84. ميزان الحكمه/ حديث 1244
85. مهدي ري شهري، محمد (1377)، ميزان الحكمه، انتشارات دارالحديث،ج1، حديث 1158
86. نيلي پور، مهدي (1386)، انتظارف انتشارات سلسبيل ص 81
87. بحارالانوار، ج52، ص 133
88. مكيال المكارم، ج 2، ص 418
89. بحارالانوارج 52ص 267
90. كمال الدين و تمام النعمه، ج 2، ص 238
91. غيبت نعمائي ص 173
92 . نيلي پور ، مهدي (1386)، انتظار ، انتشارات سلسبيل ص 92
93 . چشم به راه مهدي / جمعي از نويسندكان / ص79
94 . مير مهر ص 26 ، به نقل از آيت الله خزعلي
95 . ميزان الحكمه ، حديث 1195
96 . بحار الانوار ، ج 51 ، ص 217
97 . نيلي پور ، مهدي (1386) ، جزوه فوايد امام غائب ،‌بنياد فرهنگي حضرت مهدي اصفهان ، ص 11 و 42
98 . ميزان الحكمه ، ص 121 به نقل از فوائد غيب
99 بحار الانوار ، ج 67 ص 691
100. ميزان الحكمه ، حديث 1184
101 . نيلي پور ،‌مهدي ( 1386) ، جزوه فوايد امام غائب ، بنياد فرهنگ حضرت مهدي اصفهاني ، ص 43 و 48
102. انجيل يوقا ، فصل 12 ، بندهاي 35 و 36
103 . تورات اشعيانبي ، فصل 11 ، بندهاي 1 و 10
 

منابع
1.قرآن كريم
2.ثقه الاسلام كليني ، اصول كافي ، انتشارات اسوه ، 1383 ، ج 2
3.هادي زاده ، مجيد ، آب حيات ،‌انتشارات خلق ، 1385
4.يوسفيان ، مهدي ،امام مهدي (ع) در قرآن ، بنياد فرهنگي مهدي موعود (ع) ، (1386)
5.شيخ صدوق ، كمال الدين و تمام النعمه ،‌دفتر انتشارات كتابفروشي وابسته به جامعه مدرسين قم ( 1377)
6.رجالي تهراني ، عليرضا، امام زمان (ع) ، ‌انتشارات نبوغ ، (1382)
7. شوراي نويسندگان در راه حق، پيشواي دوازدهم امام زمان (ع) ، انتشارات موسسه در راه حق ، ( 1363)
8.صافي ،‌لطف الله ، نويد امن وامان ، تهران دارالكتاب الاسلاميه ، 1364
9.پيشوايي ، مهدي ، سيره پيشوايان ،‌موسسه امام صادق ، ( 1381)
10. مجلسي ، بحار الانوار ج 51 و ج 50
11.نيلي پور، مهدي ، فوايد امام غائب ، چاپ بنياد فرهنگي حضرت مهدي (ع) ،‌اصفهان ،1385 .
12.مطهري ، مرتضي، قيام وانقلاب مهدي ، انتشارات صدرا ، ( 1398 هـ . ق )
13. نيلي پور ، مهدي ،‌انتظار ،‌انتشارات سلسبيل ( 1386)
14.قمي ،‌شيخ عباس ،‌مفاتيح الجنان ، انتشارات آرموس،( 1385)
15.محمدي ري شهري ، محمد،‌ميزان الحكمه ، انتشارات دارالحديث ج 1 ،( 1377)
16.نيلي پور ، مهدي ، فوايد امام غائب ، بنياد فرهنگي حضرت مهدي اصفهان ،( 1386).
17.انجيل لوقا ، فصل 12